معصومه شفیعی؛ علی اکبر تاج مزینانی؛ بهرنگ صدیقی
چکیده
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویۀ دیدِ دیرینهشناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانیای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژۀ سیاستهای مسکن پس از انقلاب بهمثابه تنها ابژۀ ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکندۀ گفتمانِ به پیش برندۀ سیاستگذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویۀ دیدِ دیرینهشناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانیای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژۀ سیاستهای مسکن پس از انقلاب بهمثابه تنها ابژۀ ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکندۀ گفتمانِ به پیش برندۀ سیاستگذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفادهشده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورتبندی ابژۀ سیاستهای مسکن پس از انقلاب در برنامههای توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، بهگونهای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاستهای مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوبهای طبقهبندی، شکلی خاص، محدود، و حکومتپذیر از ابژه، بهمثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیتپذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.