رحیمه جوادیان؛ زینب کرکه آبادی؛ محمدرضا زند مقدم
چکیده
بافت قدیمی هر شهر نشاندهنده تاریخ و هویت گذشته آن است یکی از اقداماتی که میتوان برای حفظ آن انجام داد، تبدیل این معابر به پیاده راه است که میتواند مقصدی جذاب برای پیادهروی باشد و به رشد و توسعه پایدار شهر کمک کند. بنابراین توجه بیشتر مدیران شهری به فضاهای حرکت شهری مانند "پیادهرو" یکی از اساسیترین بخشهای سیاستهای شهری برای ...
بیشتر
بافت قدیمی هر شهر نشاندهنده تاریخ و هویت گذشته آن است یکی از اقداماتی که میتوان برای حفظ آن انجام داد، تبدیل این معابر به پیاده راه است که میتواند مقصدی جذاب برای پیادهروی باشد و به رشد و توسعه پایدار شهر کمک کند. بنابراین توجه بیشتر مدیران شهری به فضاهای حرکت شهری مانند "پیادهرو" یکی از اساسیترین بخشهای سیاستهای شهری برای رسیدن به توسعه پایدار خصوصاً در بافت قدیم دارای ارزش تاریخی شهرها است. در این مقاله با بررسی شاخصهای مختلف پیاده راه از منظر توسعه پایدار در شهر سمنان شامل شاخصهای پیاده مداری، شاخصهای توسعه پایدار، در فرآیند بازآفرینی پیاده راهها بر اساس پرسشنامههای تدوین شده با روشهای آزمون فرضیه برابری میانگین یک جامعه t-test، ضریب همبستگی پیرسون و سپس رتبهبندی شاخصها بر اساس وزن آنتروپی و در نهایت با روش TOPSIS تحلیل دادهها انجام میگردد و فرضیهها مورد بررسی قرار میگیرد. جهت انجام سنجش میزان پیاده مداری از مدل HQE2R استفادهشده است. نتایج نشان داد شاخصهای پیاده مداری، شاخصهای توسعه پایدار، شاخص گذران اوقات فراقت در برنامهریزی شهری و فرآیند بازآفرینی پیادهراهها شهری از منظر توسعه پایدار در بافت تاریخی شهر سمنان بهدرستی تعریفشده و میتواند به پیاده راه شهری تبدیل شود.
غزاله گودرزی؛ پروانه زیویار پرده ای؛ علیرضا استعلاجی
چکیده
مرور متون تخصصی و بررسی مفاهیم و نظریهها در خصوص نوسازی و بازآفرینی شهری و تحولات آن، بهویژه با تأکید بر بعد رویهای و جنبههای نهادی این رویکردها، به همراه بررسی تجارب جهانی شاخص در این زمینه، نشان از تغییر و تحول در نگرش، تغییر در کنشگران اصلی دخیل در این فرآیند دارد. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی کلان فرایند مدیریت بافتهای ...
بیشتر
مرور متون تخصصی و بررسی مفاهیم و نظریهها در خصوص نوسازی و بازآفرینی شهری و تحولات آن، بهویژه با تأکید بر بعد رویهای و جنبههای نهادی این رویکردها، به همراه بررسی تجارب جهانی شاخص در این زمینه، نشان از تغییر و تحول در نگرش، تغییر در کنشگران اصلی دخیل در این فرآیند دارد. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی کلان فرایند مدیریت بافتهای فرسوده شهری با رویکرد حکمروایی شبکه میباشد. بر این اساس با بهرهگیری از پارادایم تفسیرگرایی و رویکرد کیفی، به ارائه الگوی پژوهش با استفاده از روش فراترکیب پرداخته شده است. طی مراحل تحقیق و انتخاب پروتکل ورود و خروج از 9189 سند شناسایی شده، تعداد 46 سند در سبد نهایی پژوهش با استفاده از راهبرد تحلیل محتوای پنهان مورد تحلیل قرار گرفته است و تعداد 57 کد اولیه، 14 مفهوم و 5 مقوله مطابق با سنت تحقیقات کیفی استخراج شده است. سپس جهت محاسبهی پایایی کدها از فرمول ضریب کاپا استفادهشده که مقدار آن 787/0 بهدستآمده است. همچنین جهت اولویتبندی کدهای پژوهش از فرمول آنتروپی شانون استفاده شد. در نهایت پس از طی نمودن گامهای تحقیق مبتنی بر رویکرد تلفیق مدلهای پی. سر اف، چرخه طلایی، زنجیره ارزش پورتر و 8 پی حکمرانی، الگوی کلان فرآیند مدیریت بافتهای فرسوده شهری با رویکرد حکمروایی طرحریزی شده است.
نجما اسمعیل پور؛ وحید محمودی؛ فاطمه اسمعیل پور
چکیده
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیتسازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیلهای توصیفی و آزمون T تک نمونهای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت ...
بیشتر
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیتسازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیلهای توصیفی و آزمون T تک نمونهای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت اجتماعی»، «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» و «کنش مشارکت اجتماعی شهروندان» و از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تعیین میزان و شدت رابطه میان متغیرها استفاده شد. برمبنای یافتهها: از بین مؤلفههای «ظرفیتسازی اجتماعی»، تنها مؤلفههای مشارکتپذیری و تعهد اجتماعی در سطح مطلوب و سایر مؤلفهها در وضعیت نسبتاً نامطلوب و نامطلوب و تمام مؤلفههای «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» نیز در وضعیت بسیار نامطلوب هستند. شرایط متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی شهری نیز نسبتاً نامطلوب است. سطح تمایل به مشارکت به ترتیب شامل مشارکت فکری، مالی، اجرایی و سپس مشارکت نیروی انسانی است. متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی از همبستگی مطلوبی با متغیر «ظرفیت اجتماعی» و «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» برخوردار است. همچنین، نقش مؤلفه شبکهسازی سازمانی در ارتقای ظرفیت اجتماعی محله فهادان بسیار برجسته است. بنابراین، تقویت فرآیندهای ظرفیتسازی میتواند تقویت مشارکت شهروندان در بازآفرینی محله را به همراه داشته باشد. در پایان، مدل رگرسیونی رابطه میان استرتژیهای ظرفیتسازی و ظرفیت اجتماعی در محله فهادان در فرآیند بازآفرینی تدوین و معرفی شد.