برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای
سید محمد مهدی حسینی کیا؛ لیلا مدقالچی؛ آیدا ملکی؛ پریسا هاشم پور
چکیده
پرسش در خصوص یافتن شیوه مناسب تحلیل یک فضا همواره ذهن پژوهشگران را معطوف به خودساخته است. اغلب تحقیقات فضایی با استفاده از روشها و تکنیک های تحقیق کمی یا کیفی مانند مشاهده یا پیمایش انجام میگردد و نتایج آنها قسمتی از ویژگیهای فضایی را روشن مینماید. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی دو روش نحو فضایی که بر ساختار فضایی تمرکز دارد ...
بیشتر
پرسش در خصوص یافتن شیوه مناسب تحلیل یک فضا همواره ذهن پژوهشگران را معطوف به خودساخته است. اغلب تحقیقات فضایی با استفاده از روشها و تکنیک های تحقیق کمی یا کیفی مانند مشاهده یا پیمایش انجام میگردد و نتایج آنها قسمتی از ویژگیهای فضایی را روشن مینماید. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی دو روش نحو فضایی که بر ساختار فضایی تمرکز دارد و رویکرد "پروژه برای فضاهای عمومی" (PPS) که بر کیفیت فضاها از طریق شاخصهای تعریفشده مانند جامعهپذیری، دسترسی، کاربریها و فعالیتها، راحتی و تصویر تمرکز دارد، میباشد که درک ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی مکان موردمطالعه را ممکن میسازد. از دلایل انتخاب این شیوهها میتوان به کارایی، گستردگی استفاده و رویکرد کمی و کیفی آنها اشاره نمود. این پژوهش از این دو روش بهمنظور سنجش کیفیت فضایی بازار شهر تاریخی تبریز بهعنوان یک اثر شاخص معماری و شهرسازی استفاده میکند. مقادیر کمی نحو فضا شامل یکپارچگی، اتصال و قابلفهم بودن میباشد. درنتیجه گیری این مطالعه، تفاوتهایی بین نتایج این دو روش مشخص گردید. این تفاوتها، شناسایی پارامترهای کیفی را که وابسته و مستقل از پیکرهبندی فضایی هستند، امکانپذیر میکند. از طریق این رویکرد تطبیقی، تأثیر پیکربندی فضایی بر کیفیت فضایی بررسی میشود. در انتهای این مطالعه نتیجهگیری میگردد که ترکیب این دو روش میتواند رویکرد جایگزین جدیدی برای نتایج جامع و قابلاعتماد در سنجش کیفیت فضاها ارائه دهد.
توحید علی نژاد؛ سیامک پناهی؛ حسن ابراهیمی اصل؛ اکبر عبدالله زاده طرف
چکیده
هدف از این پژوهش تحلیل تطبیقی روابط و چیدمان (نحو) فضا در ادراک پیکرهبندی فضایی مسکن در خانههای دوره پهلوی و معاصر شهر ارومیه میباشد. روش پژوهش حاضر، به دلیل استخراج معیارهای قابلاندازهگیری و کمی شدن، تلفیقی از راهبردهای کمی و کیفی میباشد که با تحلیل نحوی شش نمونه از پلانهای خانههای دوره پهلوی و پلانهای معاصر ارومیه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تحلیل تطبیقی روابط و چیدمان (نحو) فضا در ادراک پیکرهبندی فضایی مسکن در خانههای دوره پهلوی و معاصر شهر ارومیه میباشد. روش پژوهش حاضر، به دلیل استخراج معیارهای قابلاندازهگیری و کمی شدن، تلفیقی از راهبردهای کمی و کیفی میباشد که با تحلیل نحوی شش نمونه از پلانهای خانههای دوره پهلوی و پلانهای معاصر ارومیه صورت گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که عمق فضایی در پلانهای معاصر، بیشتر از عمق نسبی سه پلان دوره پهلوی میباشد. میزان هم پیوندی در پلانهای معاصر کم میباشد به این مفهوم که این بناها بهصورت متراکم میباشند. فضاها در سه مجموعة دوره پهلوی دارای هم پیوندی بالاتری هستند و در سه نمونه پلان دوره معاصر، افتراق فضاها از سیستم بیشتر است. فضاها در سه مجموعه دوره پهلوی دارای هم پیوندی بالاتری هستند و در سه نمونه پلان دوره معاصر، افتراق فضاها از سیستم بیشتر است و میزان کنترل کل مجموعه در 6 نمونه مطالعاتی تقریباً در یک تراز است، بهجز نمونه پلان 1 معاصر که از سطح کنترل بیشتری برخوردار است.
سید تاج الدین منصوری؛ اسماعیل ضرغامی
چکیده
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمعهای مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری اینگونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، میتواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمعهای مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی ...
بیشتر
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمعهای مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری اینگونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، میتواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمعهای مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی انسان بر اساس مبانی نظری نحو فضا ارائه میشود. همچنین با استفاده از نرمافزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روشهای مبتنی بر گراف، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در محوطه مجتمع مسکونی تبیین میگردد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که سه نوع گردش مبتنی بر شبکه، منحنی و خطی در طراحی محوطه مجتمعهای مسکونی صورت میگیرد که انسان با توجه به اهداف و منافع فردی و جمعی، میتواند یکی از این مسیرهای را برای عبور انتخاب نماید. همچنین بر اساس نتایج، مسیریابی در مسیر گردش خطی، آسانترین مورد در جهت ادراک فضا است. همچنین مسیریابی شبکهای به سبب خوانایی کمتر، دشوارترین مسیر جهت مسیریابی افراد میباشد. مسیریابی منحنی نیز به سبب اینکه دارای عمق فضایی کوتاهتری میباشد، دارای خوانایی مناسبی میباشد. بهطورکلی یافتهها در این پژوهش نشان دادند که مسیریابی با عمق فضا و محور بصری افراد رابطه معناداری دارد.