کسری آشوری؛ کیومرث ایراندوست؛ میلاد دوستوندی
چکیده
پدیده فقر پس از دوران صنعتیشدن بهتدریج با چرخش فضایی و در چارچوب گذار از پدیدهای روستایی و صنعتی به پدیدهای شهری جایگزین شده و با رسیدن به گام دوم انباشت سرمایه در شهرها، چهرهای نو به خود گرفته که همواره رو به بازتولید بوده است. چندین دهه است که برای نمود کالبدیِ این مسئلهمندی نامهای گوناگونی ازجمله سکونتگاههای فقیرنشینشهری، ...
بیشتر
پدیده فقر پس از دوران صنعتیشدن بهتدریج با چرخش فضایی و در چارچوب گذار از پدیدهای روستایی و صنعتی به پدیدهای شهری جایگزین شده و با رسیدن به گام دوم انباشت سرمایه در شهرها، چهرهای نو به خود گرفته که همواره رو به بازتولید بوده است. چندین دهه است که برای نمود کالبدیِ این مسئلهمندی نامهای گوناگونی ازجمله سکونتگاههای فقیرنشینشهری، سکونتگاههای غیررسمی، حاشیهنشینی، زاغهنشینی، بافتهای مسئلهدار و ازایندست موارد به کار میرود. در این گذار در سطح جهانی در دورههای گوناگون دیدگاههای ناهمسانی برای برخورد با این پدیده اتخاذشده است که هریک آغاز گفتمانی غالب بر این مسئلهمندی بوده است. هریک از این گفتمانها بر پایه خواستهها و الزاماتِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه و نیز کاستیهایی که گفتمانِ حاکم به آن دچار شدهاند، نظام معنایی خود را بازساخته و آن را بهعنوان نظامی کارآمد در برونرفت از چالشهای جامعه ارائه میدهد. در این راستا در سطح جهانی از هنگام چیرگی سرمایهداری تاکنون در گفتمان توسعه، گفتمان فرهنگ فقر و آسیبشناختی، دیدگاهها و روشهای گوناگونی برای برخورد با فقر و سکونتگاههای خودانگیختۀ شهری اتخاذ شده است. این گفتمانها بهصورت مستقیم بر شرایط ملی و گفتمان رایج دوره در ایران اثر داشته است. به همین ترتیب گفتمان رایج و سیاستها و رویکردهای برآمده از آن در هر دوره بهصورت مستقیم بر شرایط محلی تأثیرگذار بوده است.
شهریور روستایی؛ فاطمه زادولی؛ شاهرخ زادولی خواجه
چکیده
سکونتگاههای غیررسمی در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نمودی از روند رو به رشد نابرالبریهای فضایی و افزایش فقر در شهرهاست. از این شیوه سکونت، در شهر تبریز میتوان به بخشهایی از شمال شهر اشاره نمود که با مکانیسم خاص خود، بهسرعت در حال گسترشاند. از اینرو هدف این مقاله سنجش فقر اجتماعی در مناطق حاشیهنشین شمال ...
بیشتر
سکونتگاههای غیررسمی در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نمودی از روند رو به رشد نابرالبریهای فضایی و افزایش فقر در شهرهاست. از این شیوه سکونت، در شهر تبریز میتوان به بخشهایی از شمال شهر اشاره نمود که با مکانیسم خاص خود، بهسرعت در حال گسترشاند. از اینرو هدف این مقاله سنجش فقر اجتماعی در مناطق حاشیهنشین شمال شهر تبریز و مقایسه آن با شهر تبریز میباشد. تحلیل حاضر از نظر نوع توصیفی - تحلیلی و از نظر ماهیت کاربردی میباشد که با توجه به مؤلفههای مورد بررسی، رویکرد غالب بر تحقیق از نوع کمی است. جامعه آماری حاشیهنشینان شمال شهر تبریز در سال 1390 میباشد و دادههای این پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 مرکز آمار ایران (بلوکهای آماری) استخراج شده است. برای تجزیهوتحلیل این دادهها و نشان دادن پراکنش فقر اجتماعی در محدوده مورد مطالعه از نرمافزار Arc/GIS استفاده گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که محدوده مورد مطالعه در سال 1390 دارای 2116 بلوک میباشد که از این تعداد 181 بلوک معادل 56/8 درصد در وضعیت مطلوب، 465 بلوک معادل 98/21 درصد در وضعیت نسبتاً مطلوب، 504 بلوک معادل 81/23 درصد در وضعیت متوسط، 563 بلوک معادل 61/26 درصد در وضعیت نسبتاً نامطلوب و 403 بلوک معادل 04/19 درصد نیز در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین کیفیت این شاخصهای اجتماعی در بلوکهای نزدیک به متن شهر مطلوبتر از بلوکهای حاشیهای میباشد یعنی پراکنش فقر اجتماعی به حاشیه شهر گرایش دارد.