علی خاکساری؛ میترا عظیمی؛ ادریس خاکی
چکیده
به دنبال فراگیر شدن پارادایمهای جدید در برنامهریزی شهری مقوله اختلاط کاربریهای زمین به عنوان اقدامی مهم جهت نیل به اهداف توسعه پایدار شهری مطرح شده است. با توجه به مزایای متعدد اختلاط کاربریهای زمین در یک منطقه شهری از جمله کاهش نرخ تولید سفر، کارشناسان در تلاشند با روشهای گوناگونی تناسب اختلاط کاربریهای زمین را ارزیابی ...
بیشتر
به دنبال فراگیر شدن پارادایمهای جدید در برنامهریزی شهری مقوله اختلاط کاربریهای زمین به عنوان اقدامی مهم جهت نیل به اهداف توسعه پایدار شهری مطرح شده است. با توجه به مزایای متعدد اختلاط کاربریهای زمین در یک منطقه شهری از جمله کاهش نرخ تولید سفر، کارشناسان در تلاشند با روشهای گوناگونی تناسب اختلاط کاربریهای زمین را ارزیابی نموده و به عنوان یک مؤلفه محوری در برنامهریزی شهری از آن بهره گیرند. بر این اساس در تحقیق حاضر قصد بر آن است تا به بررسی مزایا و تأثیر اختلاط کاربریها بر تولید سفر در محلههای شماره 5 و 6 شهر بانه پرداخته شود. این تحقیق از نوع پژوهشهایکاربردیبوده و به روش کمّی انجام شده و دادههای تحقیق به روش پیمایش و توزیع پرسشنامه همچنین برداشتهای میدانی بهدستآمدهاست. به لحاظ کالبدی تفاوت اصلی این دو محله در درجه اختلاط کاربریهاست. بنابراین ارزیابی تناسب اختلاط کاربریهای دو محله یاد شده میتواند در سطح محلی، راهنمای مناسبی در جهت برنامهریزی شهری بانه باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که اختلاط کاربریها در محله 6 بیش از محله 5 بوده و در پی آن تولید سفر درون محلهای محدوده شماره 6 بیشتر از محدوده شماره 5 است. همچنین میزان تولید سفر برون محلهای در محدوده محله 5 با اختلاط کاربری کمتر بیشتر از میزان تولید سفر برون محلهای محدوده محله 6 باترکیب کاربری بالاتر بوده است. بنابراین جهتگیری اصلی برنامهریزی در محله 5 میباید افزایش اختلاط کاربریها باشد و در محله 6، حفظ و ارتقای کیفیت اختلاط کاربریها مدنظر قرار گیرد.
میترا عظیمی
چکیده
زنان و مردان متناسب با نقش و مسئولیتشان از فضاهای شهری به شیوههای گوناگون استفاده میکنند. در این میان، زنان همواره بهطور مستقیم با خانواده و جامعه در ارتباط بودهاند و میباید در کانون فرایند برنامهریزی و ساخت فضاهای شهری قرار گیرند. اما تاکنون روند غالب در تدوین برنامهریزیهای شهری از حاکمیت نگرش مردانه و درک نیازهای ...
بیشتر
زنان و مردان متناسب با نقش و مسئولیتشان از فضاهای شهری به شیوههای گوناگون استفاده میکنند. در این میان، زنان همواره بهطور مستقیم با خانواده و جامعه در ارتباط بودهاند و میباید در کانون فرایند برنامهریزی و ساخت فضاهای شهری قرار گیرند. اما تاکنون روند غالب در تدوین برنامهریزیهای شهری از حاکمیت نگرش مردانه و درک نیازهای آنها از شهر حکایت میکند. این در حالی است که امروزه برنامهریزان شهری بر این باورند که به دلایل بیشماری ساخت فضای شهری نیاز به اتخاذ روشی دارد که در آن تعادلهای جنسیتی رعایت شده باشد. بر این اساس در مقاله حاضر «درک تفاوت نیازهای زنان و مردان در ساخت فضای شهری»، «شناخت عناصر مهم در ایجاد شهرهای دوستدار زن» و «تبیین نقش زن در فرایند برنامهریزی شهری» مدنظر میباشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش مطالعه کتابخانهای و اسنادی مؤلفههای مورد نیاز برای ایجاد شهر دوستدار زن شناسایی شد. سپس بر اساس مجموعه مطالعات و بررسیهای صورت گرفته و همچنین منطبق با مؤلفههای برآمده از نظریههای مطرح شده، استراتژیها و اقدامات ضروری جهت ایجاد شهر دوستدار زن و پیشنهادهای مشخص در این رابطه تبیین گردید