مجتبی رفیعیان؛ زهرا رحمتی؛ هاشم داداش پور
چکیده
امروز با گسترش شهریشدن، بیشازپیش شاهد فضامند شدنِ منطقِ رقابتی و توسعه در جهان پیرامون هستیم. به بیانی دیگر میتوان گفت آنچه در قالب انواع طرحها و برنامهها بدانها برخورد میکنیم، بهنوعی نمایندۀ منطقِ نامبرده تلقی میشود. بهعنوان مصداقی از این طرحها و برنامهها، این نوشتار به ترسیم فضای منازعه شکلگرفته پیرامون محدوده ...
بیشتر
امروز با گسترش شهریشدن، بیشازپیش شاهد فضامند شدنِ منطقِ رقابتی و توسعه در جهان پیرامون هستیم. به بیانی دیگر میتوان گفت آنچه در قالب انواع طرحها و برنامهها بدانها برخورد میکنیم، بهنوعی نمایندۀ منطقِ نامبرده تلقی میشود. بهعنوان مصداقی از این طرحها و برنامهها، این نوشتار به ترسیم فضای منازعه شکلگرفته پیرامون محدوده طرح توسعه دانشگاه تهران با بهرهگیری از روش کیفی گرانددتئوری میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، بهواسطه در هم تنیدگی عقلانیت آکادمیک و شبکههای قدرت، دانشی که دغدغۀ خیر عمومی دارد، تولید میشود و مسئله را که در اینجا ضرورت بخشی به ایجاد دانشگاه سبز، کارآفرین و هوشمند است، خلق میکند. بهطور همزمان این دانش خاص تولیدشده توسط روابط قدرت مشروعیت بخشی میشود. اینجاست که منطق توسعه در فرم فضایی خاصی بازتولید میشود. یکی از وجوه اشتراک این فضامندی در مفهوم عام منطق توسعه، انواع سلب مالکیتها[1] و برونرانیهاست. این سلب مالکیت در کنار همۀ اعمال قدرتها، مقاومتهایی را از سوی اهالی محله وصال در پی دارد. در نهایت مجموعه این نیروهای متکثر دخیل و شکلگرفته حول طرح توسعه دانشگاه تهران ترسیمشده و با اتکا به روششناسی نسبت ادعاهای طرح مذکور با میدان واقعیت سنجیده میشود. [1]. Dispossession