محمود مشفق
چکیده
این مقاله به مقایسه تجربیات کشورهای منتخب آسیایی در زمینهی توزیع متوازن جمعیت میپردازد و تلاش خواهد کرد نشان دهد کدام پاردایمهای برنامهریزی فضایی ـ جمعیتی در توزیع بهینهتر جمعیت نتایج بهتر و مؤثرتری داده است. روش تحقیق، تحلیل اسنادی است و از اسناد معتبر در زمینۀ برنامهریزیهای دولتی استفاده شده است. بهطور کلی چهار نوع ...
بیشتر
این مقاله به مقایسه تجربیات کشورهای منتخب آسیایی در زمینهی توزیع متوازن جمعیت میپردازد و تلاش خواهد کرد نشان دهد کدام پاردایمهای برنامهریزی فضایی ـ جمعیتی در توزیع بهینهتر جمعیت نتایج بهتر و مؤثرتری داده است. روش تحقیق، تحلیل اسنادی است و از اسناد معتبر در زمینۀ برنامهریزیهای دولتی استفاده شده است. بهطور کلی چهار نوع پارادیم برنامهریزی با توجه به اقتصاد جمعیت ـ فضا تشخیص داده شد: الف) دولتهای غیرمتمرکز با پارادایم تمرکززادیی سیاسی – اقتصادی (ژاپن)، ب) دولتهای متمرکز با پارادایم مداخله مستقیم در مدیریت جمعیت ـ فضا (چین و اندونزی). ج) دولتهای متمرکز با پارادایم تمرکززدایی اقتصادی (ایران و کره جنوبی) و د) دولت نیمه متمرکز با پارادایم اولویتبخشی به توسعهی روستایی. نتایج نشان میدهد دولتهای غیرمتمرکز با رویکرد تمرکززدایی اداری – سیاسی و اقتصادی نتایج مثبتتری از توسعهی برابر در سطح ملی و توزیع بهینهی جمعیت بهدست دادهاند. بررسیها نشان داد عدم وجود هماهنگی بین بخشهای کلان، میانی و خرد، فقدان اراده سیاسی لازم برای اجرای طرحهای آمایش سرزمین و عدم پایش برنامهها آمایش سرزمین و توزیع فضایی جمعیت از جمله مهمترین موانع عدم موفقیت راهبردهای توزیع بهینه جمعیت است. در کشورهای با نظام متمرکز برنامهریزی کلید اصلی توفیق برنامهها ایجاد هماهنگیهای بینبخشی و پایش مداوم برنامهها است.