مرتضی احمدی؛ محمود ضیائی؛ رضا واعظی؛ غلامرضا کاظمیان؛ فاطمه یاوری گهر
چکیده
یکی از موضوعات تأثیرگذار بر موفقیت یا ناکامی برنامههای توسعه گردشگری، نوع عقلانیت حاکم بر نظام برنامهریزی کشور در هر دوره زمانی و نظریه برنامهریزی متناظر با آن میباشد. این مقاله باهدف واکاوی عقلانیت در برنامهریزی بهعنوان یک چارچوب شناختشناسانه در سند راهبردی توسعه گردشگری کشور تدوین گردید. چارچوب مفهومی عقلانیت در این ...
بیشتر
یکی از موضوعات تأثیرگذار بر موفقیت یا ناکامی برنامههای توسعه گردشگری، نوع عقلانیت حاکم بر نظام برنامهریزی کشور در هر دوره زمانی و نظریه برنامهریزی متناظر با آن میباشد. این مقاله باهدف واکاوی عقلانیت در برنامهریزی بهعنوان یک چارچوب شناختشناسانه در سند راهبردی توسعه گردشگری کشور تدوین گردید. چارچوب مفهومی عقلانیت در این تحقیق، مبتنی بر مدل عقلانیت از دیدگاه الکساندر (2000) و رویکردهای جدید برنامهریزی گردشگری است. پارادایم فلسفی این تحقیق مبتنی بر معرفتشناسی تفسیری و روششناسی آن بر پایه پژوهشهای کیفی هست. برای گردآوری و تحلیل دادهها در این تحقیق از مطالعات آرشیوی و روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش برای تحلیل مضمون مشتمل بر متون کیفی سند راهبردی توسعه گردشگری کشور میباشد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد عقلانیت هماهنگ ساز برای اولین بار در سند راهبردی توسعه گردشگری ایران (مصوب 1399) موردتوجه قرارگرفته است. در این تحقیق مؤلفههای عقلانیت شناسایی شد و سهم هر یک از انواع عقلانیت با تحلیل 85 مضمون و ترسیم شبکه مضامین در سند راهبردی مشخص گردید.
غلامرضا کاظمیان؛ جمشید اکبری
چکیده
حرکت از زندگی کشاورزی به صنعت و سپس خدمات و تحول در الگوهای فضایی توسعه و اسکان، شهرها و کلانشهرها را بهمثابه مراکز تجمع جمعیت و تمرکز منابع توسعه مطرح نمود. این تمرکز در فضا و سرزمین که ناگزیر از تنوع، تضاد و تعارض در ترکیب، منافع و رفتار بازیگران است، علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی میتواند بستری برای شکلگیری جرم باشد. پیامدهای ...
بیشتر
حرکت از زندگی کشاورزی به صنعت و سپس خدمات و تحول در الگوهای فضایی توسعه و اسکان، شهرها و کلانشهرها را بهمثابه مراکز تجمع جمعیت و تمرکز منابع توسعه مطرح نمود. این تمرکز در فضا و سرزمین که ناگزیر از تنوع، تضاد و تعارض در ترکیب، منافع و رفتار بازیگران است، علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی میتواند بستری برای شکلگیری جرم باشد. پیامدهای این بسترسازی بهویژه در مواردی که رشد کالبدی بدون برنامهریزی فضایی باشد، بیشتر نمایان میشود. این پژوهش باهدف بررسی الگوهای فضایی جرائم در محدودههای شهری و پیراشهری و استفاده از آن در برنامهریزی شهری انجام گرفته است. رویکرد پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش آن، فراترکیب است. نتایج مؤید این هستند که عواملی همچون تراکم جمعیت و اکولوژی اجتماعی میتوانند فرصتهایی برای ارتکاب جرم ایجاد نمایند، اما رفتار اجتماعات مختلف در مواجهه با این فرصتها از الگوی ثابتی پیروی نمیکند. مقایسهی وضعیت شهرهای ایران و دیگر نقاط جهان روشن نمود که بررسی پراکندگی جرائم توسط پژوهشگران داخلی و خارجی به لحاظ شکلی و محتوایی متفاوت بوده و رویکرد تحقیقات خارجی، کاربردیتر است. نتایج میتوانند در تدوین سیاستها و برنامههای توسعه شهری و اقدامات اجرایی برای ارتقای امنیت شهری موردتوجه قرار گیرند.