غلامرضا کاظمیان؛ جمشید اکبری
چکیده
حرکت از زندگی کشاورزی به صنعت و سپس خدمات و تحول در الگوهای فضایی توسعه و اسکان، شهرها و کلانشهرها را بهمثابه مراکز تجمع جمعیت و تمرکز منابع توسعه مطرح نمود. این تمرکز در فضا و سرزمین که ناگزیر از تنوع، تضاد و تعارض در ترکیب، منافع و رفتار بازیگران است، علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی میتواند بستری برای شکلگیری جرم باشد. پیامدهای ...
بیشتر
حرکت از زندگی کشاورزی به صنعت و سپس خدمات و تحول در الگوهای فضایی توسعه و اسکان، شهرها و کلانشهرها را بهمثابه مراکز تجمع جمعیت و تمرکز منابع توسعه مطرح نمود. این تمرکز در فضا و سرزمین که ناگزیر از تنوع، تضاد و تعارض در ترکیب، منافع و رفتار بازیگران است، علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی میتواند بستری برای شکلگیری جرم باشد. پیامدهای این بسترسازی بهویژه در مواردی که رشد کالبدی بدون برنامهریزی فضایی باشد، بیشتر نمایان میشود. این پژوهش باهدف بررسی الگوهای فضایی جرائم در محدودههای شهری و پیراشهری و استفاده از آن در برنامهریزی شهری انجام گرفته است. رویکرد پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش آن، فراترکیب است. نتایج مؤید این هستند که عواملی همچون تراکم جمعیت و اکولوژی اجتماعی میتوانند فرصتهایی برای ارتکاب جرم ایجاد نمایند، اما رفتار اجتماعات مختلف در مواجهه با این فرصتها از الگوی ثابتی پیروی نمیکند. مقایسهی وضعیت شهرهای ایران و دیگر نقاط جهان روشن نمود که بررسی پراکندگی جرائم توسط پژوهشگران داخلی و خارجی به لحاظ شکلی و محتوایی متفاوت بوده و رویکرد تحقیقات خارجی، کاربردیتر است. نتایج میتوانند در تدوین سیاستها و برنامههای توسعه شهری و اقدامات اجرایی برای ارتقای امنیت شهری موردتوجه قرار گیرند.
میترا عظیمی
چکیده
زنان و مردان متناسب با نقش و مسئولیتشان از فضاهای شهری به شیوههای گوناگون استفاده میکنند. در این میان، زنان همواره بهطور مستقیم با خانواده و جامعه در ارتباط بودهاند و میباید در کانون فرایند برنامهریزی و ساخت فضاهای شهری قرار گیرند. اما تاکنون روند غالب در تدوین برنامهریزیهای شهری از حاکمیت نگرش مردانه و درک نیازهای ...
بیشتر
زنان و مردان متناسب با نقش و مسئولیتشان از فضاهای شهری به شیوههای گوناگون استفاده میکنند. در این میان، زنان همواره بهطور مستقیم با خانواده و جامعه در ارتباط بودهاند و میباید در کانون فرایند برنامهریزی و ساخت فضاهای شهری قرار گیرند. اما تاکنون روند غالب در تدوین برنامهریزیهای شهری از حاکمیت نگرش مردانه و درک نیازهای آنها از شهر حکایت میکند. این در حالی است که امروزه برنامهریزان شهری بر این باورند که به دلایل بیشماری ساخت فضای شهری نیاز به اتخاذ روشی دارد که در آن تعادلهای جنسیتی رعایت شده باشد. بر این اساس در مقاله حاضر «درک تفاوت نیازهای زنان و مردان در ساخت فضای شهری»، «شناخت عناصر مهم در ایجاد شهرهای دوستدار زن» و «تبیین نقش زن در فرایند برنامهریزی شهری» مدنظر میباشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش مطالعه کتابخانهای و اسنادی مؤلفههای مورد نیاز برای ایجاد شهر دوستدار زن شناسایی شد. سپس بر اساس مجموعه مطالعات و بررسیهای صورت گرفته و همچنین منطبق با مؤلفههای برآمده از نظریههای مطرح شده، استراتژیها و اقدامات ضروری جهت ایجاد شهر دوستدار زن و پیشنهادهای مشخص در این رابطه تبیین گردید