محمدعلی فاطمی نیا؛ علی خاکساری
چکیده
حملونقل بخش مهمی از توسعه پایدار شهری محسوب میشود. پایانههای مسافربری بینشهری تهران در طول سال میلیونها مسافر را جابهجا میکنند و از حین حیث سهم قابلتوجهی در بخش حملونقل مدیریت شهری دارند. پایانههای شهر تهران علاوه بر فضای کالبدی خاصی که دارند فضای اجتماعی ویژهای بر آنها حاکم است که منجر به جذب و حتی بازتولید آسیبها ...
بیشتر
حملونقل بخش مهمی از توسعه پایدار شهری محسوب میشود. پایانههای مسافربری بینشهری تهران در طول سال میلیونها مسافر را جابهجا میکنند و از حین حیث سهم قابلتوجهی در بخش حملونقل مدیریت شهری دارند. پایانههای شهر تهران علاوه بر فضای کالبدی خاصی که دارند فضای اجتماعی ویژهای بر آنها حاکم است که منجر به جذب و حتی بازتولید آسیبها و ناپایداریهای اجتماعی مختلف و متعددی شده است. این تحقیق در نظر دارد با رویکردی کیفی- اکتشافی و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون مسائل، ناکارآمدیها و ناپایداریهای اجتماعی پایانههای شهر تهران را شناسایی و الگوپردازی نماید. شیوه نمونهگیری از نوع هدفمند میباشد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که پایانههای شهر تهران به دلیل ریسک فاکتورهایی چون ازدحام، ناپایداری عناصر و عوامل، گردش مالی زیاد، ورود و خروج شهری، خلأ قانونی در مدیریت و حتی مباحث اعتقادی به محلی برای آسیبهای اجتماعی تبدیل شده است. از سوی دیگر به دلیل ضعف نظارتها و فقدان مدیریت یکپارچه شهری موجب سرریز این آسیبها و ناپایداریها به محلات همجوار و حتی درون اتوبوس شده است که درنهایت موجب بازتولید چرخة معیوب فضای ناپایدار و آسیبهای اجتماعی پایانهها شده است.
محمد مهدی مولایی؛ سبحان یحیائی؛ مژگان حاجیزادگان؛ محمدحامد احسانبخش
چکیده
این مقاله با عینک نظری برساخته از تلفیق «حکمرانی خوب شهری» و «شهروندی فرهنگی در عصر اطلاعات» به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که تعامل دوسویه شهروندان و مدیریت شهری در پرتو ابزارهای نوین فناوری اطلاعات و ارتباطات در چه الگویی قابلفهم است. لذا، پژوهش حاضر باهدف دستیابی به شناختی از جریان افکار عمومی در فضای مجازی و یافتن ...
بیشتر
این مقاله با عینک نظری برساخته از تلفیق «حکمرانی خوب شهری» و «شهروندی فرهنگی در عصر اطلاعات» به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که تعامل دوسویه شهروندان و مدیریت شهری در پرتو ابزارهای نوین فناوری اطلاعات و ارتباطات در چه الگویی قابلفهم است. لذا، پژوهش حاضر باهدف دستیابی به شناختی از جریان افکار عمومی در فضای مجازی و یافتن الگویی از تعاملات شهری در آن انجام شد. به این منظور، تعداد 18095 پست اینستاگرامی و 48300 پست توییتری جمعآوری شدند و دستهبندی کمّی و کیفی آنها با روش تحلیل محتوای کمّی و تحلیل مضمون انجام گرفت. سپس، بر مبنای اطلاعات بهدستآمده مدلی از تعاملات شهری ترسیم شد. بر اساس یافتهها گروههای فعال حوزة شهری در توییتر و اینستاگرام را میتوان در پنج دستة «مدیریت شهری»، «بازیگران حاکمیتی مرتبط با مدیریت شهری»، «جریانهای سیاسی»، «مردم» و «رسانههای جمعی» جای داد. همچنین، مقایسة فضای اینستاگرام و توییتر تفاوت قابلملاحظهای در این زمینه نشان میدهد و میتوان گفت تمرکز بر توییتر، بهدلیل تنوع و تکثر گروههای فعال در آن، بیشتر از اینستاگرام بیانگر وضعیت تعاملات شهری در رسانههای اجتماعی است. در توییتر برخلاف اینستاگرام، غلبه با محتواهای دارای جهتگیری منفی نسبت به مدیریت شهری تهران است و تعاملات بین بازیگران گاهی رویکرد تخاصمآمیز هم پیدا میکند.
منا صبورجنتی؛ ایمان قلندریان
چکیده
توانمندسازی همواره بهعنوان یکی از اصلیترین جهتگیریها برای بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی مطرح بوده و میتواند باتوجه به زمینه موجود به شکلهای متفاوتی انجام شود. برخی از بافتهای شهری کم برخوردار که نیاز به توانمندسازی در آن بهصورت جدی وجود دارد، دارای پتانسیلهای بکر طبیعی برای اکوتوریسم هستند. اکوتوریسم، در عین ایجاد ...
بیشتر
توانمندسازی همواره بهعنوان یکی از اصلیترین جهتگیریها برای بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی مطرح بوده و میتواند باتوجه به زمینه موجود به شکلهای متفاوتی انجام شود. برخی از بافتهای شهری کم برخوردار که نیاز به توانمندسازی در آن بهصورت جدی وجود دارد، دارای پتانسیلهای بکر طبیعی برای اکوتوریسم هستند. اکوتوریسم، در عین ایجاد کیفیت مناسب محیط برای گردشگران، بیشترین حفاظت را در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستمحیطی و کالبدی از جامعه میزبان به عمل میآورد. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب مطالعات مرتبط، چارچوبی برای دو مفهوم توانمندسازی و اکوتوریسم ارائه نموده است و با تبیین ارتباط میان این دو چارچوب با بهرهگیری از روش دلفی، فرآیند و معیارهایی برای اکوتوریسمِ شهری توانمندساز، ارائه داده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد اکوتوریسمِ شهری توانمندساز دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، ذهنی-ادراکی و زیستمحیطی میباشد. این رویکرد در هر بعد بهصورت گامبهگام با توانمندسازی فردی، افزایش توان مشارکتپذیری، توسعه اجتماعی و اثربخشی اجتماعی؛ توانمندسازی اجتماعی جوامع میزبان را دنبال میکند.
سید هادی حسینی
چکیده
اقامت اتباع خارجی در شهر تهران و رفتوآمد آنها در قالب جدید سفیر و مستشار و شکل قدیمی تاجر و سیاح و حرکت تدریجی به سمت مناطق شمالی شهر به همراه شاه و درباریان و تملک باغها و احداث خانههای بزرگ و مجلل، موجب بروز برخی تغییرات و تحولات در این مناطق و بهمرور تمام شهر تهران میشود. هدف این پژوهش، برشماری تأثیرات اتباع خارجی و بهویژه ...
بیشتر
اقامت اتباع خارجی در شهر تهران و رفتوآمد آنها در قالب جدید سفیر و مستشار و شکل قدیمی تاجر و سیاح و حرکت تدریجی به سمت مناطق شمالی شهر به همراه شاه و درباریان و تملک باغها و احداث خانههای بزرگ و مجلل، موجب بروز برخی تغییرات و تحولات در این مناطق و بهمرور تمام شهر تهران میشود. هدف این پژوهش، برشماری تأثیرات اتباع خارجی و بهویژه سفرای کشورهای مختلف ساکن در شهر تهران و تحلیل تغییرات اجتماعی- فضایی ناشی از سکونت آنان در محلات شمالی شهر تهران در دوره قاجار است. برای تحلیل چگونگی رخداد تغییرات اجتماعی و فضایی در بستر تاریخی شهر تهران، از روش مطالعات تاریخی و روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفتیم. نتایج این پژوهش نشان میدهد اتباع خارجی و بهویژه سفرای کشورهای صاحب نفوذ در دوران قاجار، با بهرهمندی از اختیارات پادشاه، تمکن مالی مناسب و تا حدودی مقبولیت اجتماعی، بهترین نقاط سکونتی شهر تهران را در برهههای مختلف در اختیار گرفته و سبب بسط و تقویت پدیده جداییگزینی اجتماعی-فضایی در شهر تهران شدند. آنها با سکونت در بهترین مناطق شهر (عموماً شمال شهر)، بسیاری از مناسبات اقتصادی-اجتماعی رایج را تغییر داده و زمینهساز بروز تحولات سکونتی بودند که اثرات آن تا به امروز قابل مشاهده است.
مریم ازنب؛ جمال الدین هنرور؛ محمد مهدی سروش؛ فائزه طاهری سرمد
چکیده
بدون شک، محرمیت با ابزار سلسلهمراتب فضایی، یکی از معیارهای اصلی طراحی و ساخت شهرهای اسلامی بوده است. تأکید اسلام بر محرمیت، باعث شده که این مشخصه بر تمامی ابعاد اجتماعی و فرهنگی که معماری، یکی از نمودهای آن است اثر بگذارد. در حقیقت، معماری ساختمانها برای پاسخ به نیازهای فرهنگی و محیطی افراد، طراحی شده است. ازآنجاکه الگوی خانههای ...
بیشتر
بدون شک، محرمیت با ابزار سلسلهمراتب فضایی، یکی از معیارهای اصلی طراحی و ساخت شهرهای اسلامی بوده است. تأکید اسلام بر محرمیت، باعث شده که این مشخصه بر تمامی ابعاد اجتماعی و فرهنگی که معماری، یکی از نمودهای آن است اثر بگذارد. در حقیقت، معماری ساختمانها برای پاسخ به نیازهای فرهنگی و محیطی افراد، طراحی شده است. ازآنجاکه الگوی خانههای معاصر کرمانشاه تا حدودی گواه بر بیتوجهی به اصل محرمیت در معماری و فرهنگ ایران است، ارائه الگویی برای حفظ محرمیت در خانههای امروزی بر اساس گونه شناسی مسکن، یکی از ضروریات مهم به نظر میرسد. هدف از این پژوهش، شناخت سلسلهمراتب فضایی در ایجاد محرمیت درگونه شناسی تاریخی خانههاست. با بررسی سلسلهمراتب فضایی در ایجاد محرمیت، سیر تحول این فضاها در خانههای سه دوره، موردبررسی قرار گرفت. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، با تأکید بر روش استدلال منطقی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در خانههای تاریخی (دوره سنتی و انتقال) کرمانشاه، سلسلهمراتب در ورود به خانه با نیازهای ساکنان متناسب بوده است که این تناسب، کمتر در اولویت توجه طراحان امروزی قرارگرفته است. ازاینرو، با ایجاد سلسلهمراتب در فضای ورودی، علاوه بر ایجاد محرمیت، میتوان به تعریف درستی از فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی در خانههای معاصر (تجدد) دست یافت و از اختلال در کاربری و هویت دیگر فضاها جلوگیری به عمل آورد.
توحید علی نژاد؛ سیامک پناهی؛ حسن ابراهیمی اصل؛ اکبر عبدالله زاده طرف
چکیده
هدف از این پژوهش تحلیل تطبیقی روابط و چیدمان (نحو) فضا در ادراک پیکرهبندی فضایی مسکن در خانههای دوره پهلوی و معاصر شهر ارومیه میباشد. روش پژوهش حاضر، به دلیل استخراج معیارهای قابلاندازهگیری و کمی شدن، تلفیقی از راهبردهای کمی و کیفی میباشد که با تحلیل نحوی شش نمونه از پلانهای خانههای دوره پهلوی و پلانهای معاصر ارومیه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تحلیل تطبیقی روابط و چیدمان (نحو) فضا در ادراک پیکرهبندی فضایی مسکن در خانههای دوره پهلوی و معاصر شهر ارومیه میباشد. روش پژوهش حاضر، به دلیل استخراج معیارهای قابلاندازهگیری و کمی شدن، تلفیقی از راهبردهای کمی و کیفی میباشد که با تحلیل نحوی شش نمونه از پلانهای خانههای دوره پهلوی و پلانهای معاصر ارومیه صورت گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که عمق فضایی در پلانهای معاصر، بیشتر از عمق نسبی سه پلان دوره پهلوی میباشد. میزان هم پیوندی در پلانهای معاصر کم میباشد به این مفهوم که این بناها بهصورت متراکم میباشند. فضاها در سه مجموعة دوره پهلوی دارای هم پیوندی بالاتری هستند و در سه نمونه پلان دوره معاصر، افتراق فضاها از سیستم بیشتر است. فضاها در سه مجموعه دوره پهلوی دارای هم پیوندی بالاتری هستند و در سه نمونه پلان دوره معاصر، افتراق فضاها از سیستم بیشتر است و میزان کنترل کل مجموعه در 6 نمونه مطالعاتی تقریباً در یک تراز است، بهجز نمونه پلان 1 معاصر که از سطح کنترل بیشتری برخوردار است.